مردی که دکل را دزدید، کیست؟
سلطانی اسنادی را ورق میزند و میگوید: «اینها نکات تازهای درباره تخلف و خریدوفروش در دکلها مطرح کرده و باید سر فرصت مطالعه شوند و ببینیم چه ردپای تازهای ترسیم شده است».
حسین دهدشتی نیز با تأکید بر پیچیدگی پرونده دکلها، معتقد است: «باید درباره تمام اسنادی که به نمایندگان میرسد، با تأمل برخورد کرد و همه جوانب امر را سنجید». او هم تیمی از کارشناسان را مسئول مطالعه و بررسی اسناد مرتبط با دکلها کرده است.
کارمند اخراجی شرکت ملی حفاری اهواز رباینده دکل شد
نادر قاضیپور نیز بخشهایی از تصاویر مندرج در آن گزارش را در اختیار خانه ملت قرار داده است. در تصاویر رباینده «آ.ش» معرفی شده و تصویری از او و «عمر کامل آلسواده» روی دکل گمشده یا همان دکل «شرکت دین» یا همان دکل «فورچونا» در کشور ترکیه گرفته شده است.
آقای «ش»، کارمند اخراجی شرکت ملی حفاری (اهواز) بوده و علت اخراج ایشان، ارائه فاکتوری صوری و جعلی نسبت به خرید ١٠ دستگاه مخزن اسید از کارخانه مخزنسازی اراک، به شرکت ملی حفاری (اهواز) اعلام شده است. او مالک شرکت حفاری «سپنتا بینالملل» و شرکتهای متعدد اقماری نفتی دیگر، در داخل و خارج از کشور است.
نقش آقاي «ش» در دفتر مدير عامل
نکته دیگری که از سوی قاضیپور مطرحشده این است که آقای «ش» درعینحال، حدود هشت سال «مشاور عالی مدیرعامل» شرکت تأسیساتی دریایی بوده است و دستور پرداخت تمامی وجوه دکل گمشده به «شرکت دین» را ایشان شخصا صادر کردهاند».
وفق قرارداد اولیه و مطابق عرف و رویه معامله دکلهای نفتی دستِ دوم، باید قبل از تحویل دکل، فقط ٢٠ درصد وجهالمعامله به شرکت فروشنده پرداخت میشد، ولی قرارداد مزبور توسط آقای «ش» با قرارداد دیگری که خریدار را موظف و ملزم به پرداخت صددرصد قیمت دکل در ابتدای معامله و قبل از تحویل دکل میکند، تعویض شده است که متن هر دو قرارداد متعاقبا تقدیم خواهد شد.
قادر به استرداد وجوه دکل نیستیم
قاضیپور همچنین تأکید کرده: «متأسفانه طبق اخبار واصله، رسید دریافت و تحویل دکل هم به طرف خارجی داده شده و احتمالا از طریق دادگاهها و مراجع بینالمللی قادر به استرداد وجوه یا تحویلگرفتن دکل نخواهیم بود».
«عمر کامل آلسواده» مدیرعامل شرکت «دین» است و چندین بار به دعوت آقای «ش» و به صورت محرمانه به ایران آمده و میهمان ویژه و خصوصی آقای «ش» بوده است. ایشان اردنیالاصل است و درست قبل از معامله دکل، «شرکت صوری دین» را گویا در انگلستان تأسیس و ثبت میکند. آقای عمر کامل آلسواده، سالها مشاور حقوقی آقای «ش» در شرکتهای خارجی ایشان بوده است. دو همکار آقای «ش» یکی آمریکایی و دیگری هلندی است و گویا همین دو نفر مقدمات ورود دکل به کشور مکزیک را فراهم آوردهاند.
حقوقهای ٤٠ تا ٧٠ میلیاردی در تأسیسات دریایی
ماجرای دکل گمشده فقط ذرهای از تخلفهای عجیبوغریب سازمان تأسیسات دریایی در دولت گذشته است، همین چند روز پیش نمایندگان در نامهاي به رئیس قوه قضائیه از دستمزدهای ٤٠ تا ٧٠ میلیارد دلاری برخی مدیران تأسیسات دریایی گله کردند. پیشتر نیز نماینده آبادان در مجلس به پرداخت حقوقهای ٩٠ هزار دلاری و پاداش ٦٠ میلیون درهمی در این شرکت اشاره کرده بود.
کشور امارات متحده عربی در سالهای گذشته بهشت دلالان ایرانی بود، بسیاری شرکتهای صوری در آنجا شکل گرفت و شبکههای رانتی و سفارشی کار خریدوفروش و دادوستد دکل و فروش نفت را مدیریت کردند. خیلی از پولها حالا حتی از دوبی و شارجه نیز خارج شده و دسترسی به آن کار سادهای نیست.
دکل نفتی گمشده به مبلغ ٨٧ میلیون دلار در سال ٩٠ به نام دکل «دین» از یک شرکت خارجی خریداری شده و گویا هیچگاه به کشور وارد نشده و این روزها در سواحل مکزیک مشغول کار است.منبع: روزنامه شرق
جزییات ماجرای دکل از زبان خریدار
این مصاحبه را می خوانید:
سوابق کاری وتخصصی خود را بیان کنید
بنده قبل ازاینکه به تاسیسات دریایی بیایم به مدت 15 سال کارم در بخش دریا بود. در سازمان بنادر وکشتیرانی که بعدا تغییر پیدا کرد به نام سازمان بنادر و دریانوردی که از حدود سالهای 80 تا84 عضو هیات عامل در واقع سازمان بنادر و دریانوردی بودم و ازسال 84 تا سال 88 مدیرعامل این سازمان شدم، از سال 89تا اواخر 92 نیز در شرکت تاسیسات دریایی بعنوان مدیرعامل مسئولیت داشتم و هم اکنون در شرکت ملی نفت کش هستم.تحصیلاتم درکارشناسی در رشته عمران بود و دکتری و فوق دکتری در هلند در زمینه آب و سازههای دریایی تحصیل کردم، قبل از این که در سازمان بنادر وکشتیرانی مسئولیت بگیرم، در نیروی دریایی سپاه مشغول فعالیت بودم.
در رابطه با شرکت تاسیسات دریایی توضیح مختصری بدهید.
فعالیتهای شرکت تاسیسات دریایی راشاید بتوان در سه محور خلاصه کرد .فعالیتهایش در ساخت سکوهای دریایی که عمدتا در خرمشهر بود، که سایت خیلی فعالی بود که دراوج کار خودش 4هزار نیروی فعال در آنجا کار میکردند. عمده سکوهای فازهای پارس جنوبی را بچههای تاسیسات دریایی ساختند. محور دوم، بخش لولهگذاری کف دریا توسط گاز ترش است که برای انتقال گاز از محل گازها تا پالایشگاهها در ساحل کار پیچیدهای است که تکنولوژی آن خوشبختانه در اختیار ما قرار گرفته است ویک بخش دیگری هم بخش در واقع حفاری است برای حفاری چاههای گاز و نفت که این سه تا عمده فعالیتهای تاسیسات دریایی خلاصه میشود.
شما چگونه در شرکت تاسیسات دریایی مشغول بکار شدید؟
- زمان آقای میرکاظمی بود که بنده علاقهای به کار دولتی نداشتم، منتها درهر صورت خیلی فشار آوردند که اینجا دولتی نیست در واقع سهامش برای صندوق توسعه نفت است. منتها چون سهام عمده آن (51 درصد) برای نفت است. بنابراین طبیعتا در همه مقاطع معمولا درباره مدیرعامل آنجا وزیرنفت نظر نهایی را میدهد.
قبل از اینکه وارد موضوع دکل مشهور به گمشده شویم، به موضوع حفاری در شرکت تاسیسات دریایی بپردازیم که چگونه انجام میشد؟
- در واقع یک شرکتی به نام شرکت گلوبال پتروتک که متاسفانه سهم غالب(51درصد) این شرکت دست بخش خصوصی (49 درصد) بود و سهم کمتر متعلق به شرکت تاسیسات دریایی بود. عمده کارهای حفاری دریایی توسط این شرکت انجام میشد. عمدتا هم توسط دکلهای استیجاری، همانطور که میدانید نزدیک به 25 سال بود، مجموعه وزارت نفت و تاسیسات دریایی، دکل ملکی را نخریده بود. و بیشتر کار حفاری رااین شرکت انجام میداد.بدین صورت که دکلهایی رااجاره میکردند و در اختیار صنعت نفت و پروژهها قرار میدادند این رویه اگرچه به نفع کشور نبود اما در هرحال جذابیتهای برای واسطههای خودش دارد، به هر حال اجاره هر دکل در ماه 130 تا 140 هزار دلار است. بنابراین همه مسئولین معتقد بودند که در این راستاباید کار بیشتری بکنند چون بالاخره پول قابل توجهی به جیب واسطهها وصاحبان دکل میرفت. بنابر این در زمان وزات نفت آقای رستم قاسمی تاکید بر این شد تا اگر بشود، صنعت نفت بتواند تعدادی دکل را به ملکیت خود دربیاورد، یا بخرد یا بسازد و تاکید بسیار هم بر روی ساخت آن بود زیرا اگر میساختند، از این گردونه غلط دکل اجارهای بیرون میآمدیم.مشکل دوم دکلهای استیجاری این بود که در شرایط تحریم، اینها تهدید میکردند که ما دکلهایمان رااز پروژهها میبریم بیرون و طبیعتا بنابراین کار پروژهها بر زمین میماند. بنابراین سیاست این که به سمت دکلهای ملکی رفتیم، چه نفت خودش بخرد و چه سازمانهای تابعه آن دکل تهیه کنند، سیاست کاملا درستی بود.ما در واقع شروع به ساخت دکل کردیم. اقدام به سفارش ساخت 4 تا دکل دریایی در چین کردیم، البته سیاست صندوق بازنشستگی آن زمان نفت این بود که 20 تا دکل دریایی و 50 تا دکل خشکی بخرند، راه افتادند در بازارهای دنیا از جمله چین که متاسفانه موفق نشدند حتی یک دکل هم بگیرند. چون شرایط تحریم خیلی سخت بود. اگر کسی میخواست دکل بخرد، در شرایط تحریم دو تا حداکثر میتوانست قرارداد ببندد و پولی هم که باید پرداخت میکرد، در شرایط تحریم هم انتقالش ممکن نبود.
قیمت یک دکل چند است؟
- دکلهای 300 فوتی که به درد خلیج فارس بخورد، قسمتی نقد وقسمتی فاینانس بین 170تا 180 میلیون دلار و نقد 150 تا 160 میلیون دلار ودکلهای بالای 350فوت بالای 200میلیون دلار است.ما در واقع 4 دکل برای ساخت سفارش دادیم با یک شرکت چینی به نام C.P.D.C. این شرکت صد درصد دولتی است، برای شرکت نفت چین است. همین شرکت قبلش دو دکل برای شرکت حفاریهای شمال به نام سحر را ساخت.ما 4 دکل قرارداد بستیم که 15درصد نقد و 85درصد فاینانس شد، که خوشبختانه وزیرنفت فعلی هم اخیرا ابراز رضایت کردند ازاین قرارداد و الان هم این دکلها ساخته شده و شرکت تاسیسات دریایی باید برود و بیاورد اما دکل دیگری که بحث آن رسانهای بعنوان دکل گمشده رسانهای شد یک دکل دست دوم بود.
قبل از این که وارد بحث این دکل بشویم، یک مسئلهای که روی تاسیسات دریایی رسانهها حساس شدند، این بود که آقای مراد شیرانی به عنوان مشاور حفاری شما منصوب شدو نقش اصلی در قراردادهای خرید و اجاره دکل داشت. سئوال اینست که ایشان را چه کسی به شما معرفی یا تایید کرد،و دستگاه نظارتی قبل از انتصاب این شخص راتایید کرد؟
- آقای ش و آقای ط در شرکت تاسیسات دریایی بودند و کارمشاورهای انجام میدادند و کارتامین دکلهایی مانند سحر و یا تامین دکلبرای حفاری را انجام میدادند.
اینها قبل از شما، بعنوان دلال با شرکت تاسیسات دریایی کار میکردند نه مشاور، شرکتی داشتند به نام سپنتا، که دلالی دکلهای حفاری شمال را کرده بود که روی آن هم ابهامات زیادی وجود دارند اما شما به این دلال حکم مشاور دادید؟
- بله یک شرکت است به نام سپنتا، که برخی از این آقایان داشتند و هم کار خشکی و هم دریایی انجام میدادند و بنده شخص جدیدی را تاسیسات دریایی نیاوردم وفقط برخی آقایان کار تامین دکل را انجام میدادند.
برخی از این آقایان قبل از ورود شما هم مشغول دلالی بودند، با ورود شما از دلال به مشاور ارتقا پیدا کردند، چرا از افراد ومجموعههای حرفهای و متخصص استفاده نکردید؟
- هیچ مجموعه دیگری غیر از سپنتا در بحث دکل کار نمیکرد و برخی از این آقایان وقتی که من رفتم تاسیسات دریایی، در واقع همه کاره بحث تامین دکل بودند، نه تنها در مورد تاسیسات دریایی بلکه درمورد حفاری شمال هم، برخی کار تامین دکل را انجام میداد به جهت این که آقای آنها در همین حال نماینده شرکت چینی CPDC بودند و الان هم هستند.
این آقایان مسئول یا نماینده شرکت C.P.D.C نیستند، بلکه با نماینده این شرکت چینی در کیش، یک شرکت جدید دلالی تاسیس کردند، که عامل این نوع کارهای واسطه گری است که اسناد روزنامه رسمی آن هم در سایتها منتشر شده بود.مسئله مهمی که الان مطرح است این است که چگونه برخی که در سال 1380 بدلیل تخلفات از شرکت ملی حفاری اخراج شدهاند و تا دهسال قبل اصلا وضعیت مالی مناسبی نداشتند یا فرد دیگری هم که دهسال قبل در پرونده کرسنت بازداشت شده وهیچ گونه امکانات مالی بالایی نداشته، الان به صدها میلیارد تومان ثروت برسند، اینها قطعا با حمایت صاحبان قدرت، این کارها را انجام دادهاند. و ما هم نمیخواهیم مسئولیت این کار به گردن شما بیافتد، چون خیلی روشن است که تصمیم به این کار درحد قدرت شما نیست، اما خوب است از زبان خود شما واقعیت نقل شود چه کسانی از این افراد حمایت میکردند؟ یا در یک سئوال کوتاه، اینها از طریق چه نهاد یا مسئولی به شما معرفی شدند؟
- هیچ نهادی این آقایان را معرفی نکرد حتی بصورت غیررسمی، فقط مدیر قبلی موقع تحویل شرکت گفتند، تنها کسی که میتوانند کار واسطهگری دکل را بکند، همین آقایان هستند و من هم کسی را نمیشناختم. یک موقع است دلالی به معنی منفی، منفی است اما کار دکل بالاخره یک واسطهای نیاز دارد و این طبیعی است، البته این آقایون در کارشان کم حرفهای نیستند.
به نظر میآید اینکه مدیر قبلی خیلی دیپلماتیک به شما گفتند، که کسی غیر از این آقایان نمیتوانند دکل را وارد کند؟ معنای مهمی دارد، آیا کس دیگری تخصص، اعتبار و تجربه ندارد یا حمایت نمیشود؟ چرا وقتی مناقصهبرگزار میشد و چندین شرکت، حضور پیدا میکردند، فقط این آقایان برنده میشوند؟ آیا نهادهای نظارتی اینهارا حمایت میکردند؟ آیا شما اطلاعی نداشتید و بدون هیچ دلیلی این فرد سابقهدار ومسالهدار را منصوب کردید یا تاییدیه برای آن گرفتید؟
- مسئولین نظارتی چندین بار پیش من میآمدند، به دلیل آن که درحوزه انرژی و... مسئولیت داشتند، میآمدند و از خرید دکل حمایت میکردند و اینها در آن موقع خیلی حمایت میکردند در بحث خرید دکلهای مالکیتی، آن موقع من نامهای دادم به آقای پورمحمدی که اگر میخواهید دکل ساخته بشود باید حمایت کنید.
شما از هیچ دستگاه نظارتی تاییده نگرفتید برای انتصاب آقای ش؟
- بنده هیچ ارتباطی با دستگاههای امنیتی نداشتم چون بعضا چیزهایی میشنیدم و مراقبت میکردم.وقتی که با آقای رستم قاسمی چین رفتیم، اولین بار آقای ق.م را دیدم و آنجا فهمیدم آقای هـ. الف وجود دارد، بنده در ادامه خیلی از آدمها را بعدا شناختم.
آقای ش را هم میشناختید؟
- بله، آقای ش که در اطلاعات است، کسی است که با آقای دیگری کار میکرد، یکبار آقای ش که کمیتهای مجوز ویژهای میداد برای تدابیر ویژه میداد آنجا دیدم.
پس ماحصل فرمایش شما این است که پس از ورود به تاسیسات دریایی چون از این مجموعه اطلاعات وشناختی نداشتید آقای ش که یک دلال مشهور و اخراجی بود را بعنوان مشاور وامین شرکت منصوب کردید وایشان از آن طرف میز به این طرف میز آمد؟
- من خودم با بودن در دوطرف میز مخالفم اما از فعالیتهای ایشان هیچ اطلاعی نداشتم.
در مورد علت خرید دکل دست دوم بفرمایید.
- ما یک تعهد در فاز 14 پارس جنوبی داشتیم در خصوص حفاری 22 عدد حلقه چاه. من شخصا معتقد بودم که تاسیسات دریایی باید در بخش حفاری بیش از پیش به جلو حرکت کند و همه کارها و مسئولیتهایش را عینا واگذار نکند به شرکت گلوبال پتروتک که 51٪ در اختیار بخش خصوصی بود و ما خیلی روی آن اشراف نداشتیم.برای خرید دکل، هیات مدیره در مقطعی موافقت کرد و در مقطعی مخالفت کرد چون هیات مدیره دائما در حال تغییر بود در شرکتهای بزرگ مثل شرکت تاسیسات دریایی و شرکتهای فراساحلی و آفشور(آزاد) تغییر سیاست، از یک استراتژی به یک استراتژی دیگر این نیست که یک هیات مدیره بگوید: بروید، همه بگویند بروید و بگوید نروید و همه بگویند نروید. همین بروید، نروید حداقل یک سال زمان لازم دارد که ملزومات آن را تهیه کند.متاسفانه در بحث حفاری یک فرازونشیب زیادی در هیات مدیرهها بود، بعضی معتقد بودند که بایستی در واقع برویم من شخصا معتقد بودم که باید بدنبال دکل مالکیتی برویم.در هر صورت 22 حلقه چاه در فاز 14 واگذار کردند به تاسیسات دریایی تاسیسات دریایی هم در آن زمان خودش تجهیزات و تشکیلات لازم را نداشت برای کار حفاری به همین دلیل کار واگذار شد به شرکت گلوبال پتروتک، که این پروژه را انجام دهند.
بعد از امضای قرارداد شرایط به تحریمها خورد.نهایتا گلوبال پتروتک بایست به تعهداتش عمل میکرد اما مسئولان گلوبال پتروتک میگفتند دکل نداریم و باید دکل بگیریم تا بتوانیم کار را آغاز کنیم.ما گفتیم که پروژه را برگردان به تاسیسات دریایی، تا ما هم پروژه را برگردانیم به وزارت نفت و مسئلهای هم در این رابطه نداشیم، زیرا در بحث دریایی پروژههای خوبی را تحویل نفت داده بودیم، امادر فاز 14 در جلساتی که داشتیم تا مسئولان میگفتند 20 تا حلقه چاه انجام شد ما جوابی برای گفتن نداشتیم، زیرا دکلی نداشتیم.
در جلساتی آقای قاسمی (وزیر نفت سابق) میگفتند هر کسی به هر طریقی میتواند باید تهیه کند. و دکل با هر مشخصاتی وارد آبهای ایران که بشود از همان روز اول اجاره میدهیم چه به دکل کار بدهیم و چه کار ندهیم، فشار زیادی برای تامین دکل روی ما بود، بعد از مدتی مجری فاز 14 در پارس جنوبی با من تماس گرفتند که دکلی با این مشخصات قابل خرید است، آقای ر. ط پیش من است و اینها یک دکلی دارند و دسته دوم هم است شما اگر با آنها مذاکره بکنید برای خرید این دکل دسته دوم و ببینید به درد این کار میخورد یا نه.مشخصات دکل را که گفتند من به آقای ش گفتم، آقای ش مشخصات دکل را شناسایی بکند و قیمت و مشخصات فنی به بنده اطلاع دهد، فقط یک کلام به شما بگویم من هیچ کسی را نمیشناختم. من یک آدم آکادمیک بودم و میخواستم کار انجام دهم و روی دکل خیلی ریسک کردم. از جهاتی پشیمان هستم و از جهاتی دیگر خیر. از جهاتی که پشیمان نیستم بین خود و خدا عهد کردم که یک سری دکل ملکی وارد کار شوند و از جهاتی با بیمهریها مواجه شدم. دستور دادم که بررسی کنند. تیم خود را برای بررسی فرستادم، این تیم گزارش فنی برای هیات مدیره آوردند که بالاخره یک دکلی پیدا شد.
چه تاریخی بود؟
- سال 91 بود که تاریخ دقیق آنرا به خاطر ندارم.بعد به من گفتند گزارش کار بیاورید. آقای ط مسئول هماهنگی کار کارشناسی، فنی و... بودند ما که کسی را نداشتیم.نهایتا گزارش کار را به هیات مدیره ارایه کردیم. واقعا این را از جهت مدیریتی به شما بگویم که بارها نه فقط برای این مورد بلکه برای خیلی از موارد دیگر به ما میگفتند که روی دکل خیلی مته به خشخاش نگذارید. هر روز به علت نبود دکل ضررهای زیادی میکنیم، سریعا دکل را وارد کنید. حال اگر در این بین واسطهای مبلغی را به عنوان سود خود طلب میکرد، خیلی بر سر این موضوع بحث نمیکردیم. همین که گزارش فنی آمد و تاییه این کار صادر شد.
قبول کردیم که بعد از اینکه دکل با استاندارد ABSM بازسازی شود سراغ آن برویم.دکل متعلق به یک شرکت رومانیایی بود که بعدها فهمیدیم که این شرکت همان شرکتی است که به گلوبال پتروتک دکل کهنه بجای نو فروخته است. که بعدها بارها به ش گفتم، که آیا تو اینها را میشناختی یا خیر؟ اگر میشناختی که باید از سابقه مرا مطلع میکردی، اگر میدانستم این همان شرکت است اگردکل از طلا هم بود دست به آن نمیزدم.در هر صورت گفتند که ما نمیتوانیم مستقیما با ایران قرارداد ببندیم چون تاسیسات دریایی به اسم تحریم شده بود. لذا تصمیم بر آن شد که یک شرکت واسطه معرفی کنیم. از طرف آقای ش یک شرکتی به نام «د» معرفی شد و من هم اصلا با آقای ط هیچ گونه ارتباطی نداشتم و کلا یک بار ایشان را دیدم.به من گفتند ما یک شرکتی را به تو معرفی میکنیم که این شرکت در این شرایط حاضر است ریسک را قبول کند و معامله را انجام دهد نام مدیرعاملش فردی اردنی به نام ع بود. طبق قرارداد باید 20 درصد پیشپرداخت میدادیم برای بازسازی، و مابقی پول بعد از اتمام پرداخت میشد.
این 20 درصد به چه کسی و از چه حسابی پرداخت شد؟
قبل از اینکه جواب بدهم این را بگویم، یکی از مواردی که در پرونده هم موجود است، این است که آقای زنگنه در جلسه اخیرمان، گفتند چرا ضمانت نگرفتید؟ گفتم آقای زنگنه شما یک کاری را به من نشان دهید که در قبال آن ضمانت گرفته شده باشد همه کارها الهی به امید تو بود. خوشبختانه در مجموعه تاسیسات دریایی هیچ موردی به غیر از این مورد با مشکل برخورد نکردیم. لذا این کار هم طبیعی بود و باید ریسک میکردیم.به آقای ش گفتم شما این طرف را میشناسید؟ گفت بله. همان موقع باشرکت واسطه تماس گرفت. لذا قراردادی که میخواستیم مستقیما ببندیم،با این شرکت بستیم.
صحت دارد مسئول این شرکت کارمند آقای ط بود؟
بعدها آقای ع به من گفت که اساسا این شرکت مال خود ط بوده، بنابراین همه این پولها پیش اوست وفقط به من وکالت داده است.
پولها از چه طریقی به دست او میرسید؟
قسط اول را که چون مبلغ آن بالا نبود از طریق شرکت OMC خودمان پرداخت کردیم.چون ما همه کارهارا از طریق دو شرکت اوام سی و کیتو انجام میدادیم.و عمدتا کیتو که قبل از ورود من 75 درصد آن مال آقای ب بود و 25 درصد برای شرکت تاسیسات ولی الان 100 درصد برای شرکت تاسیسات است.بقیه پول همزمان شد با اوج بیپولی شرکت نفتی که 7، 8 ماه پولی پرداخت نمیشد.
دو سوال مهم وجود دارد، چرا بدون تحویل دکل و امضای برگه تحویل ((DELIVERI NOTE بقیه قرارداد را پرداخت کردهاید؟ و دوم اینکه میگویند چرا زمانی که قرارداد فسخ شده بود شما پول میفرستادید؟
- انگار مملکت گل و بلبل بود و هر زمانی که میخواستید میتوانستید پول بفرستید. در صورتی که بهترین حالتی که میشد پول را دنبال کرد سه ماه کمتر نبود. پولها از چه طریق فرستاده میشد؟ اگر شما آقای جشن ساز را پیدا میکردید از طریق نیکو به پیمانکاران پول پرداخت میکردند، شرکت نیکو از ما در مورد طلب پیمانکاران نظر میخواست. مگر میشد به سادگی مثلا این 10 میلیون دلاری که دستور پرداختش را داده بودی، بفهمی که کجا رفته؟ بابک زنجانی و امثال او واسطه انتقال پول بودند و باید دوماه دنبال پول میگشتی تا ببینی کجا رفته. علت اینکه بین پرداختهای ما فاصله افتاد این بود که زمانی ما دستور انتقال پول را داده بودیم که کار داشت تمام میشد. منتها زمانی این پولها پرداخت شد که طرف مقابل طبق مفاد قرارداد، قرارداد را فسخ کرده بودند البته اگر کلک نزده باشند. بنابراین اصراری نبوده که وقتی قرارداد فسخ شده و ما هم با علم اینکه قرارداد فسخ شده، پول بدهیم.لذا به محض اینکه فهمیدیم قرارداد فسخ شده، فهمیدیم که پولها پرداخت شده است. حال پول از کجا آمده؟پول از شرکتCPTDC چین آمده. پول پیمانکاران از طریق بانک کونلون در چین پرداخت میشد که عمده پولها در این بانک قرار داشت. ما هم برای انتقال این پول منبع دیگری غیر از این بانک نداشتیم. این بانک آن زمان 8 در صد کارمزد میگرفت و تازه به خارج از چین هم پرداخت نمیکرد. سه ماه طول کشید تا ما این شرکت را متقاعد کردیم که شما یک شرکت دولتی هستید و با ایران هم کار میکنید از آن شرکت خواستیم که شما بانک کونلون را متقاعد کنید تا این پول به شما منتقل شود و از آن طریق به شرکت د، اما این شرکت در دو سه مرحله پول را پرداخت کرد.لذا از نظر من نه دکلی گم شده ونه پولی.شرکت رومانیایی، بدون اینکه به ما اعلام کنند قرارداد را فسخ کردندو دعوای حقوقی را علیه آقای ع در لندن اقامه کردند که ما یک قراردادی داشتیم که به آن عمل نکردهاند و از این بابت متضرر شدهایم.
چه کسی علیه آقای ع اقامه دعوا کرد؟
- همان شرکت رومانی چون به نظر خودش پولش را نداده بودند و لذا میتوانست قرارداد را فسخ کند. بعدها ما تیمهای حقوقی خود را بسیج کردیم. ع اعلام کرد که من نمیخواست اسمی از من برده شود و زن و بچه من درخطر است آقای ط نامه داد که بانک مرکزی متوجه شده و پولها بلوکه است تا زمانی که نتیجه دادگاه معلوم شود.ولی ما میگفتیم که شاید این نامهها ساختگی باشد چون ما نمیدانستیم که چه خبر است.پنج بار تیم حقوقی رفتند و با آنها صحبت کردند و با ع و ط جلساتی داشتند تا سریعا این قضیه را جمع کنیم.چند بار آقای منوچهری برای من نامه داد که برای او توضیح دادم که همین گزارش را که 8 ماه پیش داده بودم بدون اصلاح به آقای زنگنه داده بودند.تنها چیزی که در ذهن من است این است که بعد از اتمام بازسازی دکل، که تازه آنها هم مستقیم به دست نمیرسد بلکه از طریق سیستم این کار صورت میگیرد این بود که گواهیهایی را ارایه میکردند که از طرف ABSM صادر شده و کار ما تمام شده است.
مدعی هستند که Delivery note را از شما تحویل گرفتهاند؟
- اولا محال است من چنین بیعقلی کرده باشم، خوب حال فرض هم که داشته باشند. اولا به من نشان دهد که این مدارک چیست؟ ط آدم جاعلی است. چون ارسال Delivery note از طریق فرایندهایی صورت میگیرد که باید کلاس، بیمه، مالک، خریدار، هم در آن قید شده باشد و صورت جلسه شده باشد.فرض کنید من بیعقلی کردهام و نوشته باشم دکل تحویل شد، بدرد چه کسی میخورد، چه کسی مدعی است؟
شاید برای دادگاه مهم باشد؟
- اصلا وجود ندارد کسی به من نشان نداده است. مگر کسی مدعی است که دکل را تحویل داده است؟ طرف اصلی خود قایل به فسخ قرارداد شده و دکل را به مکزیک فرستاده است. لذا کسی مدعی تحویل دکل نیست. در نهایت متوجه شدم که انگیزهای برای حل و فصل این قضیه نیست، یا اینکه به جای دریافت اطلاعات از ما خود را اسیر اطلاعات یک سری از آدمها کردهاند. لذا وقتی متوجه این نوع برخورد شدم چندین نامه نوشتم و در آن خواستار تشکیل یک کارگروه شدم. این قضیه محدود به چند نفر بیشتر نیست. من، ش، ط و ع. از حکومت باید در ابتدا گلایه کرد که چرا نیامده بپرسد که طبق اسنادی که داریم پول کجاست و گم نشده است. و بعد اسامی افرادی را که در بینپولهایی را تصاحب کردهاند نام ببرد.آقای... گفتند که ما میدانیم پولها دست آقای ط است. و هم آقای اژهای اعلام کردند که دکلی گم نشده.من با حراست وزارت نفت صحبت کردهام.
اینکه گفته میشود بخشی از پول دکلها در حساب یکی از بستگان شما در هلند گردش کرده است، صحت دارد؟
- به هیچ وجه صحت ندارد.
آیا آقای ط خود واسطه بوده است؟
- من شنیدهام.
روایتی که آقای ط دارد به سادگی روایت شما نیست. یعنی همه چیز از اول تعیین شده قیمت دکل معلوم بوده و سهم هر کدام از افراد در این بین معلوم بوده است و آقای ط براساس همین اطلاعات ادعا میکند که همه چیز را گفتهام و و وزارت نفت را توجیه کردهام. آقای ش چندین جلسه به نهادهای نظارتی رفته و توضیحات خودش را ارایه کرده است که چه پولهایی به چه کسانی دادهام و نه تنها من در این معامله نقش داشتهام بلکه خیلی از افراد دیگر هم در آن دخیل بودهاند و حتی سهمی هم به آقایون سیاسی و فراجناحی دادهام. اگر کسی از بیرون به فرایند خرید در مجموعه تاسیسات دریایی جمهوری اسلامی نگاه کند متوجه میشود که کل این مجموعه فاسد است. زمانی که شما با آقای ط قرارداد بستید عکس قماربازی ایشان منتشر شده بود و خودش میگفت که من قمار باز حرفهای هستم و در معاملات نفتی پورسانتهای میلیونی گرفتهام و علاوه بر ویلا در موناکو، دارای خودروهای متعدد گرانقیمت در دبی بوده است و در کل یک آدم فاسد مشهور به شمار میآمده است. و همینطور آقای ش. بنابر اینها چیزهای پنهانی نبوده است. حال سئوال اینجاست که ما چرا باید معاملات را به این آدمهای فاسد محول کنیم و به اعتبار حرفهای آنها که مثلاً فلان شرکت معرفی میشود و با آن قرارداد ببیندیم و پرداخت پول هم به این صورت باشد. آیا این روند غلطی نیست؟ و اینکه به اسم دور زدن تحریم این کار انجام میشده توجیه درستی نیست، چون قبل از تحریمها هم این افراد این کارها را میکردند و بعد از تحریمها هم اگر روند اصلاح نشود باز هم این کارها را خواهند کرد. و هر روز هم به یک بهانه، حال اینکه مسئول این اتفاق از نظر قانونی چه کسانی هستند یک موضوع است و اینکه پشت این قضایا چه کسانی بودهاند یک موضوع دیگر و به نظر میرسد شما از نظر قانون مسئول هستید، آن چیزی که تا به حال متوجه شدیم این است که در رقم 88 میلیون دلار در این معامله، اختلافی بین آقای ط و ش در مجموعهای از معاملات بوده بوده است و تنها این معامله هم نبوده است و افراد دیگری هم در آنها دخیل بودهاند. لذا اینها برای افکار عمومی قابل قبول نیست که در مملکت ما چنین اتفاقی افتاده است و هر کدام از این افراد سهم خود را از این معامله داشتهاند.
- ببینیدهمانطور که شما میگوئید هر کدام از افراد مثل ط، ش و من و... حرفهای متضادی زده ایم. آیا کنار هم قرار دادن این افراد و توضیح خواستن کار مشکلی است؟ زیرا آنوقت هیچ کسی نمیتواند در مقابل فرد دیگری حرف غیرواقعی بزند مثلاً اگر آقای ط ادعا کند به 10 میلیون دلار به حساب آقای ش واریز کردهایم آن وقت آقای ش میتواند قبول یا انکار کند. مهمترین مساله بازگشت پول دکل است و در مرحله بعد تعیین میزان سهم هر کدام از افراد دخیل در این توافق است از طرفی یک کار اشتباه این بود که از هر کدام از افراد در چندین جلسه بازخواست نشده و هر کدام توضیات خود را دادهاند.
حرفهایی بین اینها رد و بدل شده که خیلی نمیتوان پیگیری کرد؟ در آن فهرستی که آقای ش نوشته اسم خیلی از افراد در آن است و اعتراف هم کرده که به هر کس چه میزان پول پرداخت کردهام.
- پس ما الآن دنبال چه هستیم؟
خوب نمیتوان از یک جلسه به همه ابعاد این موضوع رسیدگی کرد و باید دید که چه مراحلی در این اتفاق طی شده است. اینکه یک فسادی رخ داده یک طرف این ماجراست و اینکه چگونه ممکن است در یک کشوری با این همه دستگاههای اطلاعاتی و بازرسی و... این اتفاق بیافتد طرف دیگر ماجراست.
- الان مساله بازگرداندن پول است، وقتی که این مساله حل شد آن وقت خیلی راحتتر میتوانیم به اصل موضوع برسیم.
اتفاقا دلیل بازنگرداندن پول هم همین نهادهای نظارتی هستند، بالاخره شما و آقای ش در کشور هستید و آقای ط هم مثل شهرام جزایری در دسترس است، به نظر میرسد مشکل در نهادهای نظارتی است که مانع فعالیت افراد فاسد نمیشوند وگرنه چطور ممکن است در این کشور براحتی آب خوردن 300 میلیارد تومان پول بیت المال برود و دکلی هم نیاید.
- وقتی این آقایان رودر روی هم قرار بگیرند حرفی برای گفتن ندارند. وقتی مثلا آقای ط ادعا میکند 5 میلیون یا 10 میلیون دلار به فلان شخص دادم، نباید به دنبال این حرف رفت. انگار فقط دنبال کسی هستند که مدام این حرفها را بشنود که به آقای زنگنه گفتم افرادی در مجموعه نمیخواهند که این مساله حل شود. بارها گفتم بیایید در جلسهای بنشینیم و اول مساله پول را روشن کنیم و در مرحله بعد یکدیگر را بازخواست کنید. از زمانی که آنها بحثهای قضایی را شروع کردند، پیغامی دریافت کردند که خیالتان راحت باشد.پول یک جایی پنهان است بالاخره پول که در زمین فرونرفته، پس طرفی که پولها نزد اوست آنقدر باید از پشتیبانی و حمایت برخوردار باشد که به این همه حرف و حدیثها اعتنایی نمیکند. من بارها گفتهام ما 4 نفر را رودرروی هم قرار دهید، آن وقت راحت تمامی اطلاعات و آمار و ارقام را بازگو میکنند. آقای ط متنی را به فارسی و هم به انگلیسی نوشت که پیش من است که از آن نوشته هر خطایی که ازناحیه د باشد، من میپذیرم. زمانی که تغییر دکل کاملا افشا شده بود به او گفته بودم که شما طرف معامله رامعرفی کردید. به او گفتم امضا کن گفت: اجازه دهید آقای ش امضا کنند، چون ما با هم طرف معامله را معرفی کردیم البته الان این متن بدون امضاست ولی راحت میتوان این دست نوشته را اثبات کرد با این دلایل.
موضوع آقای م. ض چیست؟ با ایشان از چه طریقی آشنا شدید؟
- آقای ض قبلا با من همکاری میکرد.
کسی او رابه شما معرفی کرد؟
- بله، یکی از دوستان. آقای ض انصافا خوب کار میکرد به خصوص از زمان تحریمها
آن قرارداد لولههای ویژه را چگونه بستید؟
- قرارداد که قبلا وجود داشت.آنها قرارداد داشتند.برای ادامه....قرارداد را بستیم
شما با ض قرارداد بستید؟
- خیر، ما قرارداد مستقیم بستیم.بعدها که تحریمشد به واسطه آنها قرارداد را با خود آقای ض بستیم که درارتباط با حمل لولهها بود.
واسطه آقای ض بود؟
- نه، قرارداد ما همان قراردادی بود که مستقیم بستیم. بعد کهتحریم شد نامه نوشتند که دیگر نمیتوانیم نامه بدهیم.
خط لولهگذاری چطور؟ آن هم 200هزار دلار در روز اجاره اسمی، دستگاه بود و50 هزار دلار اجاره واقعی؟ درآن هم رقمی جا بجا شده است.
- بروند و بگیرند، بنده که نکردم. درجریان این کار نبودم مالکیت آن برای تاسیسات دریایی بوده. مدیر قبلی سفارش از چین داد، قرارداد را هم بست و زمانی که آقای شیلد میآمدند در مراحل پایانی ساخت بود.یکبار آقای زنگنه به من زنگ زد و گفت شما در قرارداد شناور غدیر چه نقشی داشتید؟ گفتم همه کار قرارداد با خود آنها بوده و بنده فقط تحویل گرفتم و بنده هیچ نقشی از پول،گرانی و ارزانی و... آن نداشتم.
گلوبال پتروتک قرارداد میبست یا شما؟
- او مستقیم قرارداد میبست منتهی ضمانتنامه را تاسیسات دریایی میداد.
مدیر قبلی در زمان مدیریت شما در آن سیستم گلوبال نقش داشت؟
- رسماً خیر. سه 4 نفر میشدند. مدیر قبلی، ب، ا. م و برادر م. م زمانی که من رفتم 76 شرکت را توانستم که شناسایی کنیم. آنقدر اختلاس و مجوز، مجوز آن جا هست. که تصور کنید یک شرکتی 5/2 میلیارد دلار پروژه داشته، 76 شرکت تو در تو که من یک سال کمیتهای را تشکیل دادم که مالکان آن شرکتها را مشخص کند همه آنها به صورت خوشهای به همه سهام میدادند. سیاست آنها هم این بود که قالب را به بخش خصوصی واگذار کنید. یکی اینکه مواظب باشیم کلاه سرمان نرود. دوم اینکه به اصطلاح این شرکتها را اصلاح کردیم یا آنها را منحل کردیم یا سهام آنها را گرفتیم علیرغم اینکه آنها میتوانستند. مدعی شدند که در سهام دارند. همین آقایان به و ا. م 30 میلیون دلار گرفتند و سهام خود را به نفت فروختند.
چه شرکتی بود؟
- داخل ایران بود و ربطی به دولت نداشت.همین آقای ب 435 میلیون درهم حسابرسی شده پول گرفتند چرا؟ چون مدعی بودند که 75 درصد سهام دارند.به آقای زنگنه گفتم آیا نباید علیه اینها شکایت کرد؟ گفت: حالا اینها را صرف نظر کن. تازه این 5/2 میلیارد دلار در این 4 سال بود، بعد 10 میلیارد دلار شد، چه بلاهای ما باید بکشیم. 4 تا چشم داشته باشیم که این شرکتها چه میکنید 6 تا چشم داشته باشیم پروژه بگیریم 8 تا چشم داشته باشیم تحریمها را دور بزنیم شما درحال حاضر یک شرکت پیدا نمیکنید که یک سهام به اسم شخصی یافته و حسن این کار این است که جابجایی مدیران راحتتر صورت میگیرد و مدعی داشتند سهام هم نمیشدند که بخواهند بفروشند.
- نویسنده : یزد فردا
- منبع خبر : خبرگزاری فردا
جمعه 22,نوامبر,2024